Monthly archive

آبان 1395

واقعیت و نمود

رویایِ دائمیِ انسانِ معاصر

سرگشتگیِ انسانِ معاصر را حد و مرزی نیست. موضوعِ مهم، همه‌گیر و ناخودآگاهِ عصرِ حاضر را باید در ناتوانیِ عمومی در درکِ واقعیت‌هایی دانست که دنیا آشکار می‌کند. مردم از مشاهده و درکِ اجزایِ واقعیِ دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم عاجز هستند. این ناتوانی به ویژه در حوزه‌ی فکری و ذهنی محسوس است. تو گویی مکانیسمی نامرئی در کار است که مانع از آگاهی می‌شود و مردم را به طردِ ناخودآگاهِ واقعیت یا فرار به دنیایِ غیرِواقعی وادار می‌کند. یکی از خطرناک‌ترین خصوصیت‌هایِ دورانِ معاصر این نکته است که مردم روز به روز از واقعیت‌ها فاصله می‌گیرند و به چیزی جز «نُمودها» توجه نمی‌کنند. آن‌چه می‌بینند نُمود است، آن‌چه می‌شنوند نُمود است، آن‌چه به آن باور دارند نُمود است. آن‌ها در نُمودها و با نُمودها زندگی می‌کنند و به خاطرِ‌ نُمودها می‌میرند. واقعیت ناپدید شده است؛ واقعیتِ خودِ مردم و واقعیتِ چیزهایِ پیرامون‌شان.

گفتگوی پاکیزه: یک دعوتِ غیرمستقیم

در یک بحث می‌توان به شیوه‌های متعددی تقلب کرد. در این نوشته مجموعه‌ای نسبتاً کامل از شیوه‌های تقلب در بحث را با الهام از کتابِ «منطقِ بی‌نقص» به زبانی ساده و کوتاه گردآوری کرده‌ام. احتمالاً در این نوشته الگوهایی آشنا را تشخیص خواهید داد. حتماً مواردی پیش آمده که قربانیِ این تکنیک‌ها شده باشید و متاسفانه به احتمالِ زیاد شما هم برخی از آن‌ها را جایی دور یا نزدیک، آگاهانه یا ناآگاهانه به کار گرفته‌اید. با این‌حال این متن دعوتی غیرمستقیم است به گفتگوی پاکیزه که قلبِ آن حسنِ نیت، مطالعه، تعمق، صبوری، فروتنی و گوش دادن است. امیدوارم خواندنِ این متن باعث شود از این‌ روش‌ها کمتر استفاده کنید و اگر مخاطبتان از آن‌ها استفاده کرد با لبخند او را به گفتگویِ پاکیزه دعوت کنید. نوشته‌هایِ زیر ترتیبِ معینی ندارند و هر جمله که به «.» ختم شود یک تکنیکِ مجزاست. این تکنیک‌ها هر کدام نامِ تخصصیِ معینی دارند که به خاطرِ روانی و سادگیِ متن از آوردنِ آن‌ها پرهیز کرده‌ام. در ضمن برایِ خوانشِ راحت‌تر هر چند خط را در یک بندِ مجزا ذکر کرده‌ام، اما به واقع کلِ متن یک بندِ واحد است.

خاطرات

دکترا

چند بازتابِ کوتاه به مناسبت پایانِ دوره‌ی دکترایم.

بروید بالای صفحه