۱۶
تکرار باید کرد
این آرایهٔ تعالیبخشِ کلمات که در خلوت نجوا میشود
این مسیرِ مزین به چنار و عطرِ نان
این کوچه، این ترانه، این همشادزیستن
این سلام برسانید، این خسته نباشید، این بزرگی شما را میرساند
این مقصد که قبلهگاهِ مادربزرگ است
این آغوش، این نگاه، این لالایی
این تجربهٔ مقطعِ سادهٔ یکتا را.
تکرار باید کرد
حریصانه، مغتنمانه، خوشدلانه.
تکرار تنها نوشداروی روزمرگی است.
مسافر (۱۷)
اندامهایم به خواب رفتهاند
نگاهم روی دوردستها ماسیده است:
سرزمینهایی شورشی
که از زیر پاهایم فرار کردهاند
و به منظرههایی چموش بدل گشتهاند که میآیند و میلغزند و میروند
بیآنکه گامهای من چهرهشان را ممهور کند.
مسافر هستم
محمولهای بیمهشده که هر روز با سرعت و دقت منتقل میشود
از خانه به خانه
از ایستگاه به ایستگاه
از مبدا به مقصد.
مشتری قطارها و ماشینها هستم
بردهٔ سرعت و فاصله
پادشاهِ مخلوع سرزمینهایم.
۱۸
ژنرالهای توسعه
دلالان کامیابی
کارشناسان خودآفرین
وافوریان هزارخانهٔ تبلیغ
امید را نقد میکنند
خانه را شخم میزنند
حسرت میکارند
هیچ برداشت میکنند.
چشمهایشان خیره بر تلألوهای دوردست
قلبها لبریز از توقع
بازوها عرقریزان و مشغول
نسل اندر نسل، افق تا افق
دلبسته و درگیر خویشارضایی
انگار شاید اما
نمیخواهند بدانند که
پور-
نو-
گرافی،
عشق نیست.
اشتیاق (۱۹)
ساعت خبر از ظهر میدهد
لحظهای سپید
که تا چشم کار میکند عاری از نماز و اذان است.
میروم،
نفسزنان، مشتاق
روی یخهای شیارآلود،
زیر شاخههای خواب،
در کوچههای قرمز خالی
لابهلای شلوغیهای ناشناس.
قلبم تند میشود
دقیقهها فشرده میشوند،
دقیقهها، دقیقهها
گرم میشوم
گرم میشوم
گرم میشوم.
کلید را میچرخانم
در بر پاشنهاش میلغزد
ساعتهای انتظار،
ثانیههای شوق
چشمهایی که جیغ میکشند.
شادی در پهنای اتاق میدرخشد
دستها باز میشوند
آغوشها میبخشند
میدانم
میداند
میدانیم.
۲۰
بیرون،
درون نیست،
یکدست نیست،
سنگینگذر نیست.
بیرون عمق دارد،
حجم دارد،
تاریخ دارد.
بیرون بازیست،
شیطنت است،
آزادیست.
او اگر دین میداشت
قطعاً جایی میانِ عطرهای بینهایتِ بیرون گمش میکرد.
- نقاشی انتخابی «سگ دراز کشیده در برف» نام دارد و اثر فرانتس مارک هنرمند آلمانی است.[۱]Franz Marc, Dog Lying in the Snow, 1911. Oil on canvas, 62.5 x 105 cm. Städel Museum, Frankfurt
من در حوزهٔ مدیریت و مهندسی محیطی تحقیق و تدریس میکنم: چطور میتوان کارآیی سیستمهای شهری و صنعتی را از طریق مطالعهٔ سیستمی، ایجاد پیوندهای موثر بین آنها و مدیریت بهتر پسماندها افزایش داد و ظرفیتها و امکانهای مختلف را ارزیابی نمود؟ در این حوزه سعی میکنم یک عملگرا و ارائهدهندهٔ راهحل باشم. در پسزمینهٔ مطالعاتیام علاقمند به تاریخ، مدرنیت، و شناخت و نقد قطعیتها و اسطورههای معاصر هستم. در این حوزه سعی میکنم ارائهدهندهٔ پرسشهای رادیکال و دشوار باشم. پیش از این، حدود هشت سال در صنایع بینالمللی نفت و گاز در ایران و برخی کشورهای حاشیهٔ خلیجفارس کار کرده بودم.
Franz Marc, Dog Lying in the Snow, 1911. Oil on canvas, 62.5 x 105 cm. Städel Museum, Frankfurt ↩