> هر سال هزاران دانشآموزِ اولِ ابتدایی، خواندن و نوشتن یاد میگیرند و به اصطلاح «نوسواد» میشوند. متنِ زیر را برایِ یکی از نزدیکانم نوشتهام که معلمِ تعدادی از این کلاس اولیهاست. در مدرسهٔ آنها رسم است که در پایانِ سالِ تحصیلی، یکی از این نوسوادها متنی را با صدایِ بلند برای سایرِ دانشآموزان، معلمها و والدین میخواند. این متنِ پیشنهادیِ من برای خردادماهِ امسال است. به شما هم پیشنهاد میکنم یکی از این نوسوادها را انتخاب کنید و از او بخواهید این نوشته را با صدایِ بلند برایِ دیگران بخواند. این متن را میتوانید با صدایِ من نیز بشنوید.
سوگند به قلم
به نامِ خدا
سلام. اکنون من میتوانم بخوانم و بنویسم و این تازه اولِ راه است. من اولین روزِ بهاری با طراوت هستم. نخستین مصراعِ غزلی روحنواز. جوانهٔ لطیفی که روزی درختی پرثمر خواهد شد. دانهٔ گندمی که خوشههایِ عشق و معرفت را به جامعه هدیه خواهد داد. اکنون، به لطفِ آشنایی با خواندن و نوشتن، زندگیِ من برایِ همیشه تغییر کرده است. من رو به جلو دارم. من همهٔ امکانها هستم. من همهٔ آیندهها هستم. من همهٔ امیدها هستم. من همهٔ زندگیها هستم.
اشکِ شوق بر چشم دارم و قلبم سپاسگزار خداوند است. او که این امکان را به من داده تا با چشمهایِ کنجکاوم شگفتیهایِ جهان را ببینم، به خوبیها و بدیهایش صادقانه شهادت دهم، دربارهٔ روزگار بیاندیشم و سوالهای دشوار بپرسم. قلبم سپاسگزارِ مادر و پدرم است؛ کسانی که هدیهٔ جانشان را به من دادهاند تا آنرا با لذت و غرور زندگی کنم. صمیمانه سپاسگزارِ معلمانِ بزرگوارم هستم که مثلِ باغبانی صبور مراقبِ نهالِ بالندهای هستند که «من» نام دارد.
من عمیقاً خوشنود هستم چرا که میدانم از حالا به بعد گنجینهٔ معرفتِ انسان در دسترسم قرار دارد. خواهم خواند تا با دستاوردهایِ فکری و هنریِ بزرگان و تجربهها و شیوههایِ زندگیِ گذشتگان آشنا شوم و از آنها عبرت بگیرم. خواهم نوشت تا نگاه و تجربهٔ منحصر به فردِ خودم را به این مجموعهٔ شگفتانگیز بیافزایم. حالا که میتوانم قلم به دست بگیرم، شایسته است که فرمودهٔ خداوند در قرآن را به خاطر داشته باشم: «سوگند به قلم و آنچه مینویسند.» من با تمامِ وجود با این پیمانِ مقدس همراه میشوم تا همهٔ خواندنها و همهٔ نوشتنهایم به سویِ نیکیها و داناییها باشد.
شنیدهام که در روزگارِ ما تصویرها جایِ واژهها را تنگ کردهاند. خبرها کتابها را تحقیر میکنند. هیاهو جایِ سکوت را میگیرد. موجهایی خشن در کارند تا ساحلهایِ رنگارنگِ آدمها و فرهنگها را یکسان کنند و همشکل سازند. چنین است که کیفیتِ حضور و ظرافتِ طبعی که از پیشینیانِ ما و از حافظها و مولویها و سعدیها به ما رسیده در خطر نابودی قرار دارد. بنابراین، از شما میخواهم با من همراه شوید. با من شعر بخوانید. با من قصه بخوانید. با من کتاب بخوانید. با من بنویسید. با من همراه شوید و تکرار کنید «سوگند به قلم و آنچه مینویسند.»
من در حوزهٔ مدیریت و مهندسی محیطی تحقیق و تدریس میکنم: چطور میتوان کارآیی سیستمهای شهری و صنعتی را از طریق مطالعهٔ سیستمی، ایجاد پیوندهای موثر بین آنها و مدیریت بهتر پسماندها افزایش داد و ظرفیتها و امکانهای مختلف را ارزیابی نمود؟ در این حوزه سعی میکنم یک عملگرا و ارائهدهندهٔ راهحل باشم. در پسزمینهٔ مطالعاتیام علاقمند به تاریخ، مدرنیت، و شناخت و نقد قطعیتها و اسطورههای معاصر هستم. در این حوزه سعی میکنم ارائهدهندهٔ پرسشهای رادیکال و دشوار باشم. پیش از این، حدود هشت سال در صنایع بینالمللی نفت و گاز در ایران و برخی کشورهای حاشیهٔ خلیجفارس کار کرده بودم.