- میانهروی در شرایط نسلکشی - با توجه به آسانی و ارزانی دسترسی به اطلاعات کلیدی ولو برای افراد معمولی جامعه که در حالت عادی غیرسیاسی هستند و علاقهای به موشکافی تحلیلی موضوعات ندارند به نظر من نداشتن موضع شفاف و اندیشیده نسبت به نسلکشی صهیونیستی و اسرائیلی-آمریکایی در غزه به هیچعنوان نمیتواند به خاطر عدم علاقه، نداشتن اطلاعات کافی یا امثالهم باشد. پس من گزینهٔ «نمیدانم» را حذف میکنم؛ چون در غیر این صورت باید به شعور مقدماتی خودم و مخاطبم توهین کنم. خوب. حالا که این گزینه را حذف کردم، به چند نوع رویکرد در قبال این نسلکشی میرسم. رویکرد اول متعلق به افرادی است که بدون تعارف و به دلایل مختلف از اسرائیل حمایت میکنند. این افراد البته ممکن است منتقد این یا آن کابینهٔ تندروی اسرائیلی باشند یا مثلاً رویکرد نظامی اسرائیل در غزه را نپسندند یا نقد کنند اما در تحلیل نهایی از لحاظ عقلی و عاطفی خودشان را در اردوگاه اسرائیل مییابند و ابراز عمومیشان نیز در همین راستاست. من با این رویکرد که در واقع همان «رویکرد صهیونیستی» است و به شکل نگرانکنندهای هم کمیاب نیست کاملاً مخالف هستم. در عین حال با افرادی که مروج آن هستند گفتگویی ندارم و حتی مایل نیستم مواضع و گفتگوهای آنها را… …
- تحولات سریع جهانی و ماهها و سالهای خطرناک پیشرو - در ماهها و هفتههای اخیر تحولات مهم جهانی که بیشتر آنها را میتوانیم تحت عنوان کلی «پایان هژمونی آمریکایی-غربی» و یا «پایان نظم تکقطبی و ظهور نظم چندقطبی در جهان» معنا دهیم گستره و سرعت دوچندانی گرفتهاند، تا آنجا که آثار آن برای بیشتر افراد حتی با چشمهای غیرمسلح نیز قابل تشخیص است. البته همیشه عدهای هستند که چنان به هژمونی چندصدسالهٔ غربی و لحظهٔ تکقطبی سی سالهٔ آمریکایی خو گرفتهاند که نمیخواهند و نمیتوانند این تغییرات محسوس را ببینند. در رویارویی با این افراد بهتر است صبر و رحم پیشه کنید، چون تضاد بین آنچه میپندارند با آنچه در واقعیت رخ میدهد آنقدر عمیق است—و در آیندهٔ نه چندان دور عمیقتر نیز خواهد شد—که بیشتر این افراد را با بیتفاوتی و بیرحمی بیمانندی به وادی توهم، انکار، خشم و افسردگی پرتاب خواهد کرد. بنابراین سعی کنید با آنها مهربان باشید. تمدن غرب دچار بحرانی ریشهدار است. کافی است نگاهی به نخبگان سیاسی، رسانهای و فکری جریان اصلی در این کشورها بیاندازید تا متوجه میزان تکبر و در عین حال بیاطلاعی تقریباً لاعلاج آنها از مناسبتهای جهان امروز بشوید. این در حالی است که خارج از منظومهٔ غرب بسیاری از رهبران کشورهای تأثیرگذار در شرق و جنوب با بصیرت، دوراندیشی… …
- آنجا که همدلی راهبردی جواب نمیدهد - ایران دوباره در بحران است. مرگ دلخراش خانم مهسا امینی که حین بازداشت او توسط پلیس امنیت اخلاقی رخ داد جامعه را شوکه کرده و قلب همه را به درد آورده است. …
- چرا اعتراض میکنند؟ - شهربندان (lockdown) برای آقای راضی و خانوادهاش که در یکی از کشورهای غربی زندگی میکنند چندان هم بد نبوده است. آقای راضی صادقانه نمیتواند بفهمد که چطور عدهای به این وضعیت اعتراض میکنند. …
- من ریسک نیستم! - در یادداشت قبلی به آراء ایوان ایلیچ مراجعه کردم و دربارهٔ دو مفهوم مسئولیت (responsibility) و تیمار کردن یا احساس مسئولیت کردن (care) نوشتم. در همین امتداد، قصد دارم کمی دربارهٔ «ریسک» (risk) از منظر او صحبت کنم. …
- من احساس مسئولیت نمیکنم! - ایوان ایلیچ درک من از مفهوم «مسئولیت» (responsibility) و «مسئولیت-مراقبت-سرپرستی» (care) را به چالش کشید و اساساً تغییر داد. او معتقد است که این واژهها به تدریج در معناهای جدیدی به کار گرفته میشوند که درک نکردن ابعاد آنها میتواند فریبنده و نوعی دام باشد. …
- آبروی سیاستمدار - معمولاً تجربهٔ ایام انتخابات ریاستجمهوری در ایران برای بسیاری از ما تجربهٔ نفسگیر و پرتنشی است و انتخابات ۱۴۰۰ نیز از این قاعده مستثنی نبود. تحلیلگران حرفهای نکات مهم و خوبی را دربارهٔ این انتخابات مطرح کردهاند و خواهند کرد. اما نکتهای هست که کمتر دیدم به آن اشاره شود که مطرح میکنم. چندین بار اینجا و آنجا و به خصوص در گعدههای مجازی دیدم که عدهای با اشاره به رأی دادن آقای مهدی کروبی میگفتند «آبروی کروبی هم رفت.» من این طور فکر نمیکنم. به نظر من آقای کروبی که شخصاً هزینهٔ زیادی در راستای حفظ جمهوریت نظام و نهاد انتخابات پرداخت کرده است با در نظر گرفتن مجموعهٔ شرایط به این نتیجه رسیده بود که رأی بدهد. آیا این به معنای این است که ایشان دیگر اعتراضی به وضع موجود ندارد؟ مسلماً نمیتوانیم چنین نتیجهای بگیریم، چون افراد به دلایل مختلفی رأی میدهند؛ گاه به عنوان اعتراض و گاه علیرغم اعتراض. آیا آقای کروبی نمیداند که این رأیها باعث افزایش مشروعیت انتخابات و نظام میشود؟ حتماً میداند ولی این چیزی نیست که او نخواهد—با این استدلال مرسوم که چه اشکالی دارد اگر به وسیلهٔ صندوق رأی رابطهٔ مردم و حاکمیت تقویت شود یا از حد معینی ضعیفتر نشود؟… …
- دربارهٔ یلدا - یلدا واژهای آرامی (سریانی) است به معنای زایش و تولد؛ میلادِ نور. واژه ظاهراً از طریق مهاجرانِ مسیحی در عهد ساسانی وارد زبان و فرهنگ ایرانی شده است. البته سنتِ گرامیداشت طولانیترین شب سال و زایش نور و پیروزی آن بر تاریکی، بسیار کهن است و منحصر به اقوام ایرانی هم نیست. خیلی از چیزها و تجربهها قابل توصیف نیستند و دربارهٔ آنها جز به تمثیل و استعاره نمیتوان حرف زد. نکتهای که انسانهای بصیر از دیرباز به آن واقف بودهاند. کتاب مقدس با آیههایی دربارهٔ خلقت نور آغاز میشود، تولد عیسی (ع) با شبِ یلدا قرابت دارد و در قرآن نور یکی از اسامی خداوند است. نور و تجربههای عالیِ روحانی به هم مرتبط هستند؛ میگوییم «قلبش به نور ایمان روشن شد.» نور هم روشنکنندهٔ چیزهاست و هم تاریکیها را از بین میبرد و استعارهای از تجربهٔ معنوی و درک وجودی خداوند به معنای عالیترین و کاملترین اراده است. این نوع نور من را به یاد رنگها میاندازد. نور میتواند رنگهای مختلفی داشته باشد؛ سرخ باشد، آبی باشد؛ سبز باشد. اما وقتی آنها را به هم میافزاییم نور سفید (بیرنگ) ایجاد میشود. هر کدام از این رنگها یکی از قوای زندگی ما هستند: حس، عقل، اراده، شهود، تخیل، شفقت… …
- محمدرضا شجریان - این یادداشت را به مناسبت درگذشت محمدرضا شجریان و تقارن زمانی آن با اولین سالروز از دست دادن پدرم که عاشق شعر و موسیقی ایرانی و به خصوص استاد شجریان بود نوشتهام. …
- ضربالمثل منفک نداریم - ضربالمثلها منفک و صلب نیستند، بلکه در کنار همدیگر معنا پیدا میکنند و معنا و کارکردی سیال دارند. این درست که هر کدام در یک موقعیت خاص به کار میآیند، اما نمیتوانیم از آنها به صورت منفک و مستقل معنایی فرهنگی و ثابت استخراج کنیم. …
- خدمات درمانی: اولین یا آخرین راهِ حل؟ - نگاه ما به خدمات درمانی یا پزشکی چگونه باید باشد؟ در صورت ناخوشی، آیا مراجعه به این نوع خدمات که ماهیتی صنعتی-اقتصادی-حرفهای دارند را جزوِ گزینههای اولیه در نظر میگیریم یا آخرینها؟ حرف من در این یادداشت این است که خدمات درمانی را باید به عنوان نوع نوعی فاصله گرفتنِ ضروری و اضطراری در نظر گرفت. …
- راهِ مبارزه با استرس: پذیرش و انعطاف - در زندگیهای پرسرعتِ امروز داشتن قدری نگرانی و استرس طبیعی و بلکه اجتنابناپذیر است. اما گاهی این استرس از حد میگذرد و آزاردهنده و منفعلکننده میشود. این یادداشت تلاشی است برای پاسخ دادن به این سؤالِ دوستی که اخیراً از من پرسید «آیا راه مؤثری برای کم کردن استرس سراغ دارم؟» …
- نقابِ عشق در خدمت جانعزیزان - در این یادداشت با استفاده از برخی تجربههای شخصی از مفهوم «جانعزیزی» به ناتوانی روزافزون جامعه در رویارو شدن با رنج و بیماری و مصائب زندگی اشاره میکنم که روی دیگر سکهٔ قدرت گرفتنِ بیحدومرزِ تشکیلات پزشکی است. …
- کی حاضر میشوید خرافههای دینی را دور بریزید و نماز آیات بخوانید؟ - باورهای دینی به انسان پیشازمدرن کمک میکردند که ضمن یادآوری جهل و عجز بنیادی خود در مقابل جبر مهیب جهان به نوعی آرامش درونی دست یابد. مدرنیت آمد و با نورافکنهای نیرومندش جامعه و جهان را روشنتر نمود و نگاه دینی را به بهانهٔ این که چیزی بیش از خرافات نیست به سخره گرفت و به حاشیه راند. اما انسان مدرن روزی خواهد فهمید که در سطحی دیگر هنوز همان موجود جاهل و عاجزی است که همیشه بوده و اگر آرامش میخواهد باید شیوهای (دینی یا غیردینی) برای کنار آمدن با این حقیقت انسانی بیابد. …
- عواقب ترور سردار - حتماً از خبرهای ناراحتکننده و خطرناک امروز صبح مطلع هستید. مهمترین آنها این است که سردار قاسم سلیمانی فرماندهٔ عالیرتبه و برجستهٔ ایرانی همراه با ابومهدی المهندس فرماندهٔ میدانی شبهنظامیان حشد شعبی به دست نیروهای آمریکا ترور و شهید شده است. فکر نمیکنم بتوانم چیزی به آنچه تاکنون در اینباره گفته شده—یا خواهد شد—اضافه کنم. اما مینویسم که بخشی از وزن زیادی که روی ذهنم هست سبکتر شود و امیدوارم شما نیز چیزی مفید در این یادداشت بیابید. متناسب با تحولات جدید، این یادداشت را در ساعتها یا روزهای آتی تکمیل خواهم کرد. …
- عزیزترین آنارشیست تاریخ - به مناسبت ایام کریسمس و به یاد عیسی (ع) بخشهایی روشنگر از یکی از سخنرانیهای ایوان ایلیچ را که در سال ۱۹۸۸ ایراد شده به فارسی ترجمه کردهام. بخشهایی که از انجیل آورده شده را از عهدِ جدید ترجمهٔ پیروز سیار آوردهام. عنوان نوشته را من انتخاب کردهام و از ایوان ایلیچ نیست. …
- رویکردهای اشتباه در انتخاب و خواندن منابع خبری و تحلیلی—قسمت دوم (پایانی) - در قسمت اول این یادداشت دو قسمتی نوشتم که میخواهم برخی از تجربیاتم دربارهٔ رویکردهای ناکارآمد و چه بسا اشتباه نسبت به مقولهٔ انتخاب و خواندنِ خبر و تحلیل را با شما به اشتراک بگذارم. به صورت شهودی منابعِ خبری را به چهار گروه تقسیم کردم و مضرات و مزایای افراط و تفریط در اعتمادکردن یا نکردن به مطالب هر گروه را شرح دادم. در قسمت دوم (و پایانی) این یادداشت به هشت اشتباهِ دیگر میپردازم. …
- رویکردهای اشتباه در انتخاب و خواندن منابع خبری و تحلیلی—قسمت اول - در برخوردهایی که با آشنایان نزدیک و دور دارم متوجه شدهام که هنوز برخی از دوستان نسبت به مقولهٔ خواندنِ خبر و تحلیل و انتخابِ منابعِ قابلِ اعتماد دچار رویکردهای ناکارآمد و چه بسا اشتباهی هستند. بنابراین، در این یادداشت (که در دو بخش منتشر میکنم) قصد دارم از تجربیاتم در رابطه با اشتباهاتِ احتمالی در مقولهٔ خوانشِ خبر و تحلیل بگویم. تکتک این موارد احتمالاً برای برخی از خوانندگان واضح و بدیهی باشند، اما فکر میکنم مجموعهٔ آنها در کنار یکدیگر فرمولِ کمیابی را تشکیل میدهند که شاید برای خیلی از دوستان جالبِ توجه باشد. به هر حال در اینجا قصد ندارم چیزی را «ثابت» کنم، بلکه صرفاً برایتان از تجربهٔ شخصیام «میگویم». امیدوارم همه یا بخشی از آن به کار شما نیز بیاید. …
- دربارهٔ اصالت - آیا نو بودن ارزشمند است؟ در این یادداشت دربارهٔ نو بودن و رابطهٔ آن با اصالت مینویسم. …
- گونیلد استوردالن - خانم گونیلد استوردالن، فعال محیطی، دوستار درختان و به ویژه فعال در کارزار کاهش مصرف گوشت در جهان است. او گیاهخوار است و به همه توصیه میکند مصرفِ گوشت خود را کاهش دهند و در عوض از غذاهای مبتنی بر حبوبات و میوههای مغزدار استفاده کنند تا آسیب کمتری به محیط زیست برسد. با این حال بسیاری جدیت و صداقت خانم استوردالن را زیر سوال میبرند، چرا که زندگی پرتجمل و پر ریختوپاش او قرابتِ چندانی با توصیههایی که به دیگران میکند ندارد. آن ها به هواپیمای خصوصی او اشاره میکنند و این که او چندین بار در سال به اقصا نقاط جهان سفر میکند. منتقدان، خانم استوردالن را به نفاق و ریاکاری متهم میکنند و میگویند تعهد او به محیطِ زیست صرفاً به زمانی محدود میشود که سر میزِ غذا نشسته و به محضِ صرفِ غذا به زندگی پر مصرف خود که ردپایِ اکولوژیک عظیمی دارد باز میگردد. از نظر آنها چنین زندگی پر ریختوپاشی با موعظههای او دربارهٔ کاهش مصرف گوشت و تلاش برای حفاظت از محیط زیست هماهنگی ندارد. در این یادداشت دربارهٔ این تناقض مینویسم. با اینحال باید انصاف بدهیم که وقتی صحبت از زندگیِ کممصرف و پایا میشود، اغلبِ ما کاملاً صادق و یکرنگ نیستیم،… …
- سلبریتیها - یادداشتی کوتاه دربارهٔ سلبریتیها و اینکه چرا واقعیتِ درونی تُنک و بیمایهای دارند. …
- برادران کارامازوف - بار اولی که رُمان برادران کارامازوف را خواندم حدودِ بیست سال پیش بود. دورانی که روی دور رُمان خواندن افتاده بودم و به خصوص با علاقهٔ ویژهای برخی از مهمترین آثار داستایِفسکی را مطالعه کردم. امسال بعد از گذشت سالها دوباره آن را خواندم که از چندین جهت تجربهٔ متفاوتی داشتم که در این یادداشت به آن میپردازم. …
- شاهرخ مسکوب - آن چه در ذیل میآید بخشهایی انتخابی از سخنان شاهرخ مسکوب در گفتگو با علی بنوعزیزی و علی دهباشی در سال ۱۳۷۳ است که با اندکی ویرایش نقل میکنم. …
- نامهٔ ابراهیم گلستان به نادر ابراهیمی دربارهٔ میهن - این نامه توسط ابراهیم گلستان و خطاب به نادر ابراهیمی در تاریخ ۲۱ دسامبر ۱۹۹۱ نوشته شده و اولین بار در کتاب «نامه به سیمین» منتشر گردیده است. متن حاوی ارجاعات متعدد و بعضاً دشواری است که پس از مراجعه به منابع مختلف در اینترنت به صورت کوتاه در پانویس معرفی کردهام. در برخی قسمتهای متن علامت «...» میبینید به این معنا که در آن جا جملاتی از متن حذف شدهاند. این حذفها کار من نیست و من متن را همانطور که در دسترسم بود و با اضافه کردن پانویس و ویرایش ظاهری برای دسترسی سادهتر خودم بازنشر کردهام. …
- عقیده یا اَقیده؟ - اینجا و آنجا زیاد میشنویم که «این عقیدهٔ من است» یا باید به «عقاید افراد احترام گذاشت». اما اجازه دهید کمی دربارهٔ این مفهوم مهم به نام «عقیده» که افراد مجاز به داشتنش هستند و باید به آن احترام گذاشت حرف بزنیم. آیا هر ایده، روایت، قیاس یا قضاوتی که به ذهن افراد خطور میکند را میتوان «عقیده» تلقی کرد؟ پاسخ من به این سوال «خیر» است. …
- خانههای ایرانی مولد - آیا میتوان خانهٔ ایرانیِ مولد را مجدداً و به شکلی که با مقتضیات امروزی هماهنگ باشد احیا نمود؟ به نظر من این پرسشی کلیدی است که امروز اهمیت آن به اندازهٔ کافی آشکار نیست، ولی در سالها و دهههای آتی که فشارهای زیستمحیطی و اقتصادی عیانتر و جدیتر خواهند شد با جدیت بیشتری مطرح خواهد شد. …
- قهرمان شطرنج جهان؛ فاقد اعتمادِ به نفس - شاید بهترین شطرنجبازان امروز، از لحاظ «توانایی برنده شدن در بازی» قابل مقایسه با بهترین بازیکنان قرن بیستم باشند، اما به نظر میرسد مهارتهایشان در بازیسازی و ارائهٔ بازیهای جسورانه، خلاق و کامل چیزی بزرگ کم دارد. آنها قهرمان جهان میشوند اما بازیهایشان نه درخششِ بازیهای کلاسیک را دارد و نه بهترین بازی ممکن در جهان امروز است (کامپیوترها به مراتب بهتر هستند). …
- جنگ اِلزِویر با دانشگاههای سوئدی و آلمانی - اِلزِویر از بزرگترین ناشرین مقالهها و کتابهای علمی و دانشگاهی در جهان به شمار میرود. اما رویکردِ آن به کسبوکارِ نشرِ علمی به گونهای است که صدای انواع شخصیتهای حقیقی و حقوقی را در آورده و کار به جایی رسیده که برخی دولتها نظیر سوئد و آلمان نیز از ادامهٔ همکاری با آن سرباز میزنند. …
- ما و فوکویاما! - این یادداشت به قلم آقای احمد زیدآبادی نگاشته شده و در تاریخ ۸ آبان ۱۳۹۷ در کانال تلگرام ایشان منتشر شده و من آن را با اندکی ویرایش ظاهری برای دسترسی آتی خودم بازنشر میکنم. …
- نوجوانان و دینباوری - چندی پیش دوستی از من خواست که چند کتاب به او معرفی کنم که فرزند نوجوانش که به لطف تحصیل در نظامِ آموزشی ایران در حال فاصله گرفتن از دین است را مجدداً با آن آشتی دهد. من پاسخ آمادهای برای این سؤال مهم نداشتم، جز اینکه به او پیشنهاد کردم که تلاش مستقیمی برای تبلیغِ دین نکند و برای معرفی آن به فرزندش دور کتابهای دینی را به کلی خط بکشد. فکر میکنم تجربهٔ چند دهه تبلیغات مستقیم دینی در ایران موفق بودن این رویکرد را زیر سؤال برده است. در واقع ایدئولوژی حاکم بر ایران باعث شکلگیری فضایی دو قطبی شده که فرد جوان را بر سر یک دوراهی نامطلوب قرار میدهد: او یا باید دینِ ایدئولوژیک ارائه شده توسط نهادهای رسمی را بپذیرد و یا به کلی دین را کنار بگذارد. گزینهٔ سوم، یعنی درک و انتخاب آزادانهٔ دینِ حقیقی به مثابهِ راهنمای حرکت به سوی زندگیِ مؤمنانه به حاشیه رانده شده و دور از دسترس بسیاری از نوجوانان قرار گرفته است. …
- مترجم ایدئولوگ نیست—گفتگو با خشایار دیهیمی - این گفتگو توسط گروه فرهنگی-اجتماعی اندیشکدهٔ برهان انجام گرفته و در تاریخ ۱۳۹۲/۷/۷ در وبگاهِ برهان منتشر شده است. من آن را با اندکی ویرایش ظاهری برای دسترسی آتی خودم بازنشر میکنم. در ضمن چون نتوانستم نام مصاحبهکننده را پیدا کنم، صحبتهای او را با عبارت «مجری» از پاسخهای آقای دیهیمی متمایز کردهام. …
- سامری نیکوکار - یکی از تأثیرگذارترین قسمتهای کتاب مقدس روایت «سامری نیکوکار» است که تا پیش از آشنا شدنم با افکار ایوان ایلیچ خوانشی سطحی و در واقع کاملاً نادرست از آن داشتم. در اینجا خلاصهای از تفسیر ایوان ایلیچ از این روایت را که به صورت آزاد از یکی از مصاحبههای او به نام «انحطاط مسیحیت» ترجمه کردهام ذکر میکنم. …
- کاشان ۳۰ کیلومتر - دو ساعت پیش از تهران حرکت کردهاید و قرار مهمی در رشت دارید. سرتان حسابی گرم خواندن متنی است که باید دربارهاش صحبت کنید. تا اینجا همه چیز خوب پیش رفته است: تأخیری در کار نبوده؛ قرارها به دقت تنظیم شدهاند و همهٔ ضروریات سفر سر جایشان قرار دارند. از خواندن خسته میشوید. سرتان را بلند میکنید و نگاهی به بیرون میاندازید. تابلوی کنار جاده به چشمتان میخورد: «کاشان ۳۰ کیلومتر». متوجه میشوید که سوار اتوبوس اشتباهی شدهاید. بلافاصله تصویر دیگری در ذهنتان نقش میبندد: هیچچیز سفرتان سرجایش نیست؛ هیچکدام از ضروریاتی که به دقت مهیا کرده بودید دیگر اهمیتی ندارد؛ هیچچیز خوب پیش نرفته است. در این یادداشت ضمن استفاده از این تمثیل، دربارهٔ اهمیت توجه به نشانهها و آماده بودن برای غافلگیر شدن مینویسم. …
- دربارهٔ پیش-از-نوشتن - وقتی دربارهٔ «نوشتن» حرف میزنیم، معمولاً ذهنمان به سراغِ فنونِ نگارش واژهها میرود. اما نوشتن به چیدمانِ هدفمندِ واژهها محدود نمیشود، بلکه فرایندی است که از مدتها پیش آغاز میگردد و شامل مجموعهٔ مهارتهایی است که فرد را قادر میسازند خواندهها، دیدهها، شنیدهها، اندیشهها، عواطف و مجموعاً تجربههایش را به آنچه قابلِ نوشته شدن است تبدیل سازد. به این فرایند «پیش-از-نوشتن» میگویم. برخلافِ آنچه در کارگاههای داستاننویسی یا آموزههای مربوط به فنِ نوشتن مرسوم است، فکر میکنم بزرگترین چالشهای نوشتن را باید در پیش-از-نوشتن جستجو کرد. اگر نوشتن را دشوار مییابیم، احتمالاً به این خاطر است که پیشنیازهای آن را فراهم نساختهایم. اما پیش-از-نوشتن چیست و چرا دشوار است؟ در این جُستار به سه ویژگیِ مهم دوران معاصر که پیش-از-نوشتن—و به تبعِ آن نوشتن—را دشوارتر میکنند اشاره میکنم. …
- حرفزدن مکافات دارد - این گفتگو بینِ احمدِ غلامی (سردبیر روزنامهٔ شرق) و ابراهیم گلستان صورت گرفته است که چون آنرا دوست داشتم، عیناً (با کمی ویرایش) اینجا بازنشرش میکنم. مطلبِ اصلی برای نخستین بار در روزنامهٔ شرق، مورخِ دوشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۶ چاپ شده است. …
- عشق هرگز به پایان نمیرسد - نامهٔ زیبا و عمیق هیو سنت ویکتور به دوستش. …
- مرگ از نگاهِ داریوش شایگان - این گفتگو که ظاهراً برای اولین بار در مجلهٔ انديشهٔ پويا (تابستانِ ١٣٩٣) منتشر شده، اخیراً به صورت خلاصهشده در فضای مجازی به واسطهٔ کانالِ تلگرامِ «مدرسهٔ مولانا» به دستم رسید. مطابقِ سنتِ اینجا—که گاه مطالبی را که ارزشِ ویژهای برایم دارند برای دسترسیِ آتیِ خودم انتخاب میکنم—آنرا بازنشر میکنم. به غیر از اندکی ویرایش، آنچه اینجا میخوانید همان نسخهٔ روایتِ مدرسهٔ مولاناست. …
- در جستجویِ خلوتِ انس - در عصرِ نمایش، دورانِ رسانههایِ دیجیتال و صفحههایِ نمایش، گسترهٔ دسترسی ما ظاهراً از «نزدیک و آشنا» عبور کرده و شاملِ «دوردستها و بیگانهها» نیز میشود. اما مشکلی وجود دارد؛ نمیتوانیم «خلوتِ انس» را بیابیم و در آن آرام گیریم. چرا؟ …
- فتنهٔ بیسر؛ اژدهای هزارسر - آشوبها و اعتراضهای اخیر، دارای خصوصیتهایی است که تحلیل کردنِ آنرا دشوار میکند. با اینحال، فکر میکنم سکوت کردن هم رویهٔ مناسبی نیست و بهتر است دربارهٔ این روزهای مهم حرف بزنیم. در اینجا چند نکتهٔ مهم را، از زاویهٔ دیدِ خودم، با شما مطرح میکنم. …
- عصرِ کمیابیِ توجه - مبنایِ جوامعِ معاصر فرضِ کمیابی است، اما چند و چونِ این کمیابی در بازههای زمانیِ مختلف فرق میکند. تا چند دههٔ پیش، فرضِ اصلیِ بسیاری از ابزارها و نهادهای معرفتیِ معاصر فرضِ کمیابیِ اطلاعات بود؛ اما در عصرِاینترنت این دیگر اطلاعات نیست که کمیاب به نظر میرسد، بلکه «توجه و تعمق» است که کمیاب گشته. پیشتر، در روزگارِ «کمیابیِ اطلاعات»، هدفِ روزنامهها و مجلهها این بود که مخاطبان را از آنچه نمیدانند مطلع سازند، و واقعاً هم فرضِ مخاطبان این بود که دسترسیِ کافی به اطلاعات ندارند. اما امروز، در عصرِ «کمیابیِ توجه» تصورِ غالبِ افراد این نیست که به اطلاعاتِ کافی دسترسی ندارند، بلکه آنها قادر نیستند به اندازهٔ کافی به اطلاعاتِ ارائه شده توجه کنند و در آنها دقیق شوند. …
- لطفاً کمی آهستهتر مهربان باشید - وقتی یک حادثهٔ طبیعی و در مقیاسِ بزرگ نظیرِ زلزلهٔ اخیر در استان کرمانشاه رخ میدهد طبعاً جامعه با قربانیانِ حادثه همدلی میکند. مردمِ مهربان در سراسرِ ایران—و جهان—سعی میکنند به سهمِ خود به بازماندگانِ حادثه کمک کنند. اما این کمکها چه وقت و چگونه لازم هستند؟ من در مقابلِ همهٔ انسانهایی که قلبشان برای کمک کردن به دیگران میتپد تعظیم میکنم و دستشان را میبوسم؛ و با اینحال اجازه میخواهم یک نکتهٔ مهم را با شما مطرح کنم. شاید شما هم در آن حقیقتی را بیابید. …
- خیانت در عینِ خلوص - افراد معمولاً برایِ کسی که مخصلانه برای دفاع از آرمانهایِ یک جامعه مبارزه میکند و در این راه از جان و مال و آبرویش میگذرد احترامِ زیادی قایل هستند. اما همین مبارز، چنانچه به آن آرمانها خیانت کند از چشمِ همگان میافتد و سرزنش و طرد میشود. اما چطور ممکن است یک مبارزِ مخلص، کسی که تا دیروز حاضر بود جان و آبرویش را برایِ رسیدن به آرمانها به جامعه تقدیم کند، ناگهان به یک خیانتکار تبدیل شود؟ …
- دربارهٔ جبر و اختیار - در این جُستار به صورتی کاملاً خلاصه و فشرده به موضوع جبر و اختیار در سطحِ فرد و جامعه میپردازم. تزِ کلی من این است که افراد و جوامع، هر دو، همیشه قدری مختار و قدری مجبور هستند، ولی وزن و کیفیتِ اجبارها و اختیارهایشان در زمانهایِ مختلف فرق میکند. …
- گفت وگو با پریسا - این مصاحبه توسطِ خانمِ فرحِ طاهری با خانمِ فاطمه واعظی (پریسا) که از استادانِ به نامِ موسیقی و آوازِ ایرانی است انجام شده است. این گفتگو بسیار به دلم نشسته است و به همین دلیل هم دوست دارم آنرا همینجا دمِ دستم داشته باشم؛ برای مراجعهٔ راحتتر در آینده. مطلب همان است که پیش از این در وبلاگِ خانمِ طاهری منتشر شده، فقط آنرا اندکی ویرایش کردهام. …
- نروژیهایی که صندلیِ اتوبوس را با مسلمانها اشتباه گرفتند - این مطلب نوشتهٔ سَم کریس است که به زبانِ انگلیسی در مجلهٔ آمریکاییِ «بَفلِر» منتشر شده و من آنرا به فارسی ترجمه کردهام. نویسنده با اشاره به یک ماجرایِ واقعی که اخیراً رخ داده، دربارهٔ اسلامهراسی و بیگانههراسی مینویسد. …
- دربارهٔ کلّ و اجزاء - فرض کنید کارشناسی هستید که قرار است کیفیتِ یک فرشِ احتمالاً بسیار گرانقیمت را ارزیابی کند. در نقدِ آن فرش به کدام بیشتر توجه میکنید: کلّ یا اجزاء؟ کلیّت یا جزئیات؟ کیفیتِ یک اثرِ هنری را چطور؟ آنرا در کلیّتش جستجو میکنید یا در جزئیاتش؟ به همین نحو میتوان سؤالهایِ مشابهی طرح کرد: ارزشِ یک کالایِ صنعتی در کلیّتش است یا در جزئیاتش؟ کیفیت یک غذا به کلیّت آن مربوط است یا جزئیاتش؟ کیفیتِ یک تحقیقِ علمی در کلیّتِ روش و نتایجِ حاصلهاش است یا در جزئیاتِ آن؟ اعتماد و اعتباری که به تدریج بینِ دو انسان شکل میگیرد بیشتر مبتنی بر اندیشهها و گفتارها و رفتارهایِ کلّیِ آنهاست یا جزئیاتِ آنها؟ کیفیتِ زندگی در یک شهر بیشتر تابعِ خصوصیتهایِ کلّیِ حاکم بر زندگیِ مدنی در آن شهر است یا جزئیاتِ آن؟ اینها پرسشهایی هستند که هر روز و به شکلهایِ مختلف با آنها مواجه میشویم. در این نوشته سعی میکنم با نگاهی نظری و ذکرِ چند مثال پاسخِ این پرسشها را بدهم. …
- دربارهٔ موفقیت - جامعهای را تصور کنید که در آن همهٔ افراد—دستِ کم از لحاظِ نظری—میتوانند موفق باشند، بدونِ اینکه موفقیت عدهای به معنایِ نابودی و شکستِ دیگران باشد. افرادی را تصور کنید که موفقیتِ خود را در شکستِ دیگران جستجو نمیکنند… این تصویری آرمانی است، اما لزوماً فریبنده و کاذب نیست. همه چیز به این بستگی دارد که «موفقیت» را چطور تعریف کنیم: آیا آنرا به صورتِ پدیدهٔ «کمیابی» تعریف میکنیم که فقط از طریقِ رقابتِ اقتصادی با سایرِ افراد و شکست دادنِ آنها به دست میآید، یا موفقیت را پدیدهای اساساً «غیرکمیاب» میدانیم که هر فرد میتواند خارج از مسیرِ رقابت با دیگران به آن دست یابد؟ اگر اقتصاد را در عامترین شکلِ خود به عنوانِ «علم و مهارتِ مدیریتِ آنچه از نظرِ اجتماعی کمیاب تلقی میشود» تعریف کنیم، آیا موفقیت پدیدهای اقتصادی یا غیراقتصادی است؟ …
- دیدارهای هانری کُربَن - این یادداشت توسطِ «داریوشِ شایگان» نگاشته شده که برایِ مراجعهٔ آتیِ خودم اینجا عیناً تکرار میکنم؛ البته بعد از ویرایش و افزودن زیرنویسها و برخی توضیحات کوتاه. این یادداشت خلاصهای است از کتابی که آقای شایگان دربارهٔ هانری کُربن تألیف کرده است: «هانری کربن: آفاق تفکر معنوی اسلام ایرانی؛ داریوش شایگان، ترجمه توسط باقر پرهام؛ نشر فرزان روز ۱۳۹۲». …
- تاریخ از حبسِ تقویم گریزان است - دربارهٔ مفهومِ «تاریخ» و «تاریخی بودن» و مقایسهٔ «وقت» با «زمانِ تقویمی»: "ایبسا رویدادهایی ظاهرا کماهمیت و جزئی روزمره که حتی در لحظۀ حدوث هم تاریخی است یعنی حاویِ حقیقتی است که به مرور پرفروغتر میشود و بر آیندۀ دور هم اثر میگذارد ولیکن امروز درک اهمیتش نیاز به بصیرت دارد. معنای تاریخی بودن یک ملت آن نیست که آن ملت عقبۀ دور و درازی در اعماق زمان تقویمی دارد. «تاریخی بودن» به این معنی است که هماینک «تاریخی هست» یعنی اهل تشخیص است و میتواند لابلای روزمرهترین رویدادها نیز آن وجه بیزمان و بامعنایش را درک کند. تاریخی بودن یعنی در همۀ شئون زندگی امروز از غذا، مناسبات، زبان، تفکر، آیین، باور همۀ آن ارزشی که «به روزگاران» تحصیل شده، منشأ اثر باشد. انسان و جامعۀ تاریخی، امری «درگذشته» نیست بلکه زنده است و تاریخ از خلال روزمرهترین وجوه زندگی اوست که به منصۀ ظهور میرسد وگرنه گذشتهها که گذشته است." …
- سوءِ قصد به دموکراسیِ بومیِ ما - تروریستها امروز در مرقدِ امام و خانهٔ ملت خونِ مردمِ بیگناه را ریختند تا کینه و نفرتشان را از بالندگیِ دموکراسیِ بومیِ ایران نشان دهند. انتخابِ «مجلسِ شورایِ اسلامی» و «مرقدِ امام خمینی» به عنوانِ محلهایِ عملیاتِ تروریستی چه معنایِ دیگری میتواند داشته باشد؟ …
- رسایی و شیواییِ سکوت - درونمایهٔ این نوشته دربارهٔ ارتباط است. ارتباط با دیگری. اما برایِ ارتباط با دیگری باید زبانِ او را دانست. ایلیچ میگوید زبان فقط صدا نیست، بلکه صدا و سکوت است و باید هر دو را با هم آموخت. واژهها در دامنِ سکوت جان میگیرند و تنها راهِ ارتباطِ عمیق با دیگری یاد گرفتنِ دستورِ زبانِ سکوتِ اوست. اما دستورِ زبانِ سکوت را هرگز نمیتوان یاد گرفت، اگر که ذهنِ تو سرشارِ از صداهایِ خودت باشد، صداهایی که از خودت، خانهات و سرزمینت حمل میکنی. برایِ اینکه بتوانی دیگری را بفهمی، اول باید با خودت غریبه شوی. بیگانهای در هجرت، در غربت، در تبعید. اما این کافی نیست. باید پذیرا و تسلیم سکوتِ دیگری باشی تا این امکان را فراهم آوری که واژههایش در قلبِ تو متولد شوند. …
- سوگند به قلم - هر سال هزاران دانشآموزِ اولِ ابتدایی، خواندن و نوشتن یاد میگیرند و به اصطلاح «نوسواد» میشوند. متنِ زیر را برایِ یکی از نزدیکانم نوشتهام که معلمِ تعدادی از این کلاس اولیهاست. در مدرسهٔ آنها رسم است که در پایانِ سالِ تحصیلی، یکی از این نوسوادها متنی را با صدایِ بلند برای سایرِ دانشآموزان، معلمها و والدین میخواند. این متنِ پیشنهادیِ من برای خردادماهِ امسال است. به شما هم پیشنهاد میکنم یکی از این نوسوادها را انتخاب کنید و از او بخواهید این نوشته را با صدایِ بلند برایِ دیگران بخواند. …
- چرا در انتخابات ۱۳۹۶ شرکت میکنم؟ سه فرضِ کلیدی - این یادداشت را به بهانهٔ انتخاباتِ ریاستجمهوریِ ۱۳۹۶ نوشتهام. در آن به سه فرضِ کلیدی دربارهٔ سیاستورزی و برخی نتایجِ عملی که از آنها ناشی میشود اشاره میکنم. این سه فرض عبارتند از «فرضِ انقلابیگری» به معنایِ مقاومتِ زیستهشدهٔ سیاسی و مدنی در برابرِ ارادهٔ مرگ؛ «فرضِ هیچبودگی» به معنای پذیرفتن کوچکبودنِ خود و پرهیز از هر نوع سرسپردگی به دیگران و «فرضِ امیدواریِ بیتوقع» به معنایِ تنها شیوهای که امکانِ حضورِ انقلابی و کُنشِ سیاسیِ حقیقی و فسادناپذیر را فراهم میآورد. وقتی با مجموعهٔ این فرضها به شرایطِ امروز و اوضاعِ زمانه نگاه میکنم، قضاوتِ فردیام، من را به شرکت در انتخاباتِ پیشِ رو ترغیب میکند. توجه داشته باشید که هدفِ این نوشته ارائهٔ فهرستی عمومی از دلایلی که باید به واسطهٔ آن در انتخابات شرکت کرد نیست، بلکه سعی میکند به شکلی بسیار فشرده، فرضهایی مبنایی که برایِ من معنایی شخصی و زیستهشده دارند را با شما به اشتراک بگذارد. …
- عکاسی در عصرِ نمایش؛ دربارهٔ سه رویداد - عکس، خبر و یادداشتهایی دربارهٔ عصرِ نمایش …
- دوستی و سکوت - مجری پرسید: «در تمامِ صحبتهایتان با دقت از آوردنِ نامِ او پرهیز کردید. چرا دربارهٔ او حرف نزدید؟» کمی فکر کرد و با لحنی جدی و صمیمی گفت: «ترجیح میدهم دربارهٔ دوستانم به شکلی سطحی حرف نزنم.» …
- دو خاطره دربارهٔ ایوان ایلیچ - دو تن از دوستانِ ایوان ایلیچ (پیتر وارشَل و تیری پاکو) از او میگویند. …
- از بینهایت تا انقلاب - «بینهایت» که اغلب آنرا با علامتِ ∞ نشان میدهند یکی از شگفتانگیزترین مفاهیمی است که در ریاضی به کار برده میشود. اما آیا رابطهای میانِ بینهایتبودگی و انقلابیگری وجود دارد؟ در این نوشته دست به یک تجربهٔ فکری میزنم و نشان میدهم که پذیرفتن اینکه بزرگی پیچیدگیهای جهان از جنسِ بینهایت است، به نتایجی عمیقاً انقلابی منتهی میشود. …
- گفتگو با عباس کیارستمی: شعر را باید مصرع-مصرع نوشید - همسرم این گفتگو را که توسط پرویز جاهد با عباس کیارستمی انجام شده به من معرفی کرد و از خواندش بسی لذت بردم، اینقدر که دوست دارم متن را اینجا دمِ دستم داشته باشم. ظاهراً این مطلب اولین بار در سایت رادیو زمانه منتشر شده است. مطلب همان است، فقط آنرا اندکی ویرایش کردهام. …
- گاو فالاریس مدرن - ... صحنه را مجسم کنید که حتماً به لطف این خلاقیتهای ظریف معرکهای تماشایی بوده است. علاوه بر اشراف، تودهها نیز جمع میشدند تا با چشمی ترسان و چشمی مشتاق مراحل آنرا دنبال کنند: حالا محکوم را آوردند، حالا او را وارد گاو برنزی میکنند، حالا درب فلزی گاو را میبدند، حالا در دماغ گاو عود کار میگذارند، حالا آتش را زیر گاو روشن میکنند، حالا باید منتظر صدای موسیقی گاو باشیم. آیا صدای محکوم شنیده خواهد شد؟ اگر از هوش رفته باشد چطور؟ و … و … و … …
- آینهخانه - این مجموعهٔ اشعار ترتیبِ معینی ندارند، اگر چه هر شعر با یک عدد مشخص شده است. این پست شامل اشعار شمارهٔ ۲۱ تا ۲۵ است. …
- اشتیاق - این مجموعهٔ اشعار ترتیبِ معینی ندارند، اگر چه هر شعر با یک عدد مشخص شده است. این پست شامل اشعار شمارهٔ ۱۶ تا ۲۰ است. …
- دونالد ترامپ ۲ - ایدهٔ این نوشته برگرفته از یادداشتی است که توسط یک مربی شطرنج نوشته شده و در آن سعی کرده رفتار سیاسی دونالد ترامپ را به کمک بازی شطرنج شرح دهد. میتوانید این یادداشت را با نوشتهٔ قبلیام دربارهٔ پدیدهٔ ترامپ مقایسه کنید. …
- فرار مغزها - همه میدانیم که پدیدهٔ موسوم به «فرار مغزها از کشور» پدیدهای شوم و ویرانگر است. جامعهای که بخش قابل توجهی از افراد برخوردارش رویاهایشان را در داخل آن جستجو نکنند و برای تحقق زندگی بهتر چشم به آنسوی مرزهایش داشته باشند حتماً بحرانزده است. اما رویکرد مناسب در قبال این پدیده چه میتواند باشد؟ آیا بازگشت مغزها به کشور تحت هر شرایطی خوب است؟ …
- دونالد ترامپ - یکی از دلایل ترسناک بودن ترامپ رفتار ظاهراً ناشیانه، مرتجعانه و غیرقابل پیشبینی اوست. شکی نیست که ترامپ واقعاً هم هر سه خصوصیت را نمایندگی میکند. اما او را نمیتوان به آنها تقلیل داد. پدیدهٔ ترامپ به مراتب پیچیدهتر و چند لایهتر است. او بازیگر ماهری است که اکنون به عنوان عالیترین مقام یکی از تأثیرگذارترین کشورهای جهان در حوزههای سیاسی، اقتصادی، نظامی، علمی و فرهنگی ظاهر شده است. در نتیجه مبارزهٔ موثر با او نیازمند دقت نظر و خلاقیت ویژهای است. در اینباره حرف بسیار است، اما به هر حال باید از جایی شروع کرد. این نوشته در این راستاست. …
- در تبعید - این مجموعهٔ اشعار ترتیبِ معینی ندارند، اگر چه هر شعر با یک عدد مشخص شده است. این پست شامل اشعار شمارهٔ ۱۱ تا ۱۵ است. …
- استعارهٔ من - این مجموعهٔ اشعار ترتیبِ معینی ندارند، اگر چه عنوانِ هر شعر با یک عدد مشخص شده است. این پست شامل اشعار شمارهٔ ۶ تا ۱۰ است. …
- سین، مثلِ سعادت - این پنج شعرِ کوتاه برگرفته از وقایع و افکارِ اینروزهایم هستند. این مجموعه ترتیبِمعینی ندارد، اگر چه عنوانِ هر شعر با یک عدد مشخص شده است. …
- دو وسوسهی فکریِ شایع و خطرناک - در این نوشته دو نوع وسواسِ فکریِ شایع و خطرناک را معرفی میکنم که آنها را وسواسِ فوریت و وسواسِ دوردست نامیدهام. …
- ناتوانیِ بنیادینِ روشنفکرانِ معاصر - در جهانِ معاصر فردِ متعلق به توده در دریایِ نُمودها—از یکسو پدیدهها و از سویِ دیگر اسطورههایِ روشنگر—غرق میشود. اما وضعیتِ روشنفکر نیز چندان بهتر از او نیست. تجربهی روشنفکرِ معاصر تلفیقی از ناامیدی از درکِ واقعیت، تسلیم به فنمحوری و ناتوانی در ارتباط و درکِ دیگری است. …
- زندانِ استعارهها - بنیادِ زبان و تفکر استعاره است و نادیده گرفتنِ این نکته به بنیادیترین نوعِ اسارت میانجامد. …
- ناهمرنگی و رسوایی - همرنگی پیشفرضِ شکلگیری و قوامِ جامعه است، در حالیکه ناهمرنگی امکانِ بروزِ فردیت است. اما فردِ ناهمرنگ همیشه در معرضِ تردید و رسوایی قرار دارد. …
- رویایِ دائمیِ انسانِ معاصر - سرگشتگیِ انسانِ معاصر را حد و مرزی نیست. موضوعِ مهم، همهگیر و ناخودآگاهِ عصرِ حاضر را باید در ناتوانیِ عمومی در درکِ واقعیتهایی دانست که دنیا آشکار میکند. مردم از مشاهده و درکِ اجزایِ واقعیِ دنیایی که در آن زندگی میکنیم عاجز هستند. این ناتوانی به ویژه در حوزهی فکری و ذهنی محسوس است. تو گویی مکانیسمی نامرئی در کار است که مانع از آگاهی میشود و مردم را به طردِ ناخودآگاهِ واقعیت یا فرار به دنیایِ غیرِواقعی وادار میکند. یکی از خطرناکترین خصوصیتهایِ دورانِ معاصر این نکته است که مردم روز به روز از واقعیتها فاصله میگیرند و به چیزی جز «نُمودها» توجه نمیکنند. آنچه میبینند نُمود است، آنچه میشنوند نُمود است، آنچه به آن باور دارند نُمود است. آنها در نُمودها و با نُمودها زندگی میکنند و به خاطرِ نُمودها میمیرند. واقعیت ناپدید شده است؛ واقعیتِ خودِ مردم و واقعیتِ چیزهایِ پیرامونشان. …
- گفتگوی پاکیزه: یک دعوتِ غیرمستقیم - در یک بحث میتوان به شیوههای متعددی تقلب کرد. در این نوشته مجموعهای نسبتاً کامل از شیوههای تقلب در بحث را با الهام از کتابِ «منطقِ بینقص» به زبانی ساده و کوتاه گردآوری کردهام. احتمالاً در این نوشته الگوهایی آشنا را تشخیص خواهید داد. حتماً مواردی پیش آمده که قربانیِ این تکنیکها شده باشید و متاسفانه به احتمالِ زیاد شما هم برخی از آنها را جایی دور یا نزدیک، آگاهانه یا ناآگاهانه به کار گرفتهاید. با اینحال این متن دعوتی غیرمستقیم است به گفتگوی پاکیزه که قلبِ آن حسنِ نیت، مطالعه، تعمق، صبوری، فروتنی و گوش دادن است. امیدوارم خواندنِ این متن باعث شود از این روشها کمتر استفاده کنید و اگر مخاطبتان از آنها استفاده کرد با لبخند او را به گفتگویِ پاکیزه دعوت کنید. نوشتههایِ زیر ترتیبِ معینی ندارند و هر جمله که به «.» ختم شود یک تکنیکِ مجزاست. این تکنیکها هر کدام نامِ تخصصیِ معینی دارند که به خاطرِ روانی و سادگیِ متن از آوردنِ آنها پرهیز کردهام. در ضمن برایِ خوانشِ راحتتر هر چند خط را در یک بندِ مجزا ذکر کردهام، اما به واقع کلِ متن یک بندِ واحد است. …
- دکترا - چند بازتابِ کوتاه به مناسبت پایانِ دورهی دکترایم. …
- نظمِ شخصی به مثابهِ یک سلوک - آیا داشتنِ نظمِ شخصی با رفتارِ فیالبداهه در تناقض است؟ فضلیتِ نظمِ شخصی در چیست؟ …
- انواعِ فمینیسم: صنعتی، میسیونری، صنفی و بومی - این یادداشت در ادامهی متنِ قبلی به نام «» نوشته شده و به تعریفِ دقیقترِ انواعِ گرایشهای فمینیسم میپردازد و چهار گرایشِ اصلی فمینیسم را به نامِ فمینیسمِ صنعتی، فمینیسمِ موسیونری، فمینیسمِ صنفی و فمینیسمِ بومی از هم تفکیک میکند. …
- یک ساعتِ پُر برکت - روایتِ یک ساعتِ پر برکت. …
- اقلیتِ خلاق و ظهور و سقوط تمدنها - تمدنها چطور ظهور میکنند و قدرت میگیرند و چطور ضعیف شده یا سقوط میکنند؟ در این یادداشت دربارهی نظریهی آرنولد توینبی میخوانیم. …
- فمینیسم و معضلِ بزرگِ آن - فمینیسم به معنای آرمانیِ آن یعنی برابری زن و مرد یک ایدهی همگن و توافق شده نیست، بلکه ما با چندین نوع فمینیسم سر و کار داریم که در رابطه با جریانهایِ مختلفِ اجتماعی شکل گرفتهاند. معضلِ بزرگِ اغلبِ گفتگوها دربارهی فمینیسم این است که این جریانهای مهم را تشخیص نمیدهد و در نتیجه مخاطب را نسبت به خود سردرگم میکند. برای درک بهتر انواع فمینیسم بهتر است دست کم سه نوع واکنشِ اجتماعی برای رفع تبعیض را از هم تفکیک کنیم. …
- نرخِ رشدِ نمایی و یک توهمِ مرسوم - توابع نمایی اغلب ما را فریب میدهند. در این پست به کمک چند نمودار به یکی از این فریبهایِ متداول اشاره میکنم. …
- سه شرطِ کلیدیِ توسعه - سه شرطِ اساسیِ توسعه عبارتند از: کارآیی، همسازی و کفایت. …
- سیاستِ انقباض و همگرایی - در یادداشتِ قبلی توضیح دادم که توسعه، به معنایِ مرسومِ آن، در تعارضِ ساختاری با عدالت است. به این معنا که این نوع توسعه را «نمیتوان» در سراسرِ جهان و برایِ همهی ساکنانِ زمین گسترش داد. مطابقِ محکِ اخلاقیِ کانت، آنچه که به وضوح قابلِ تعمیم به همهی جهان نباشد غیرِاخلاقی است. اما آیا میتوان راهی اخلاقی پیشِ رویِ طرفدارانِ توسعه گذاشت؟ البته. راهِ حل وجود دارد و بسیار هم ساده و منطقی است. اما اجرا کردنِ آن نیازمندِ نوعی هماهنگی و ارادهی جمعی است که نظیرش را به دشواری میتوان در تاریخ سراغ گرفت. این راهِ حل چنین است: به جایِ تلاش برای یافتنِ «یک نسخهی جهانی» که برایِ همهی جوامع قابل اجرا باشد، نسخههای مختلفی برایِ توسعهی «کشورهایِ صنعتی» و «کشورهایِ غیرصنعتی» در نظر بگیریم. البته موضوع فقط به کشورهایِ صنعتی یا غیرصنعتی ختم نمیشود. بخشِ قابلِ توجهی از ساکنانِ کشورهایِ غیرصنعتی یا نیمهصنعتی نیز به جمعِ مرفهانِ پرمصرفی پیوستهاند که ردِپایِ اکولوژیکِ آنها کمتر از ساکنانِ کشورهایِ صنعتی نیست. به همین نحو، بخشِ قابلِ توجهی از ساکنانِ کشورهایِ صنعتی چندان پرمصرف نیستند. نسخهی توسعه برای این گروه از ساکنانِ کشورهایِ صنعتی یا غیرصنعتی، با نسخهی هموطنانِ کممصرف یا پرمصرفشان فرق میکند. اسم این نسخهی دوگانه که «امکان» دستیابی به عدالتِ… …
- دوراهیِ توسعه و عدالت - چالش بزرگ توسعه این است که نمیتواند در سراسر جهان گسترش یابد، در نتیجه اصرار بر توسعه به معنای کنارگذاشتن ایدهی عدالت است. …
- پایههای تمدن صنعتی - چه اروپا در قرن نوزدهم به قدرتی جهانی تبدیل شد، در حالی که کشوری نظیر چین که تا اواسط قرن هیجدهم وضعیتی شبیه کشورهای پیشرفتهی اروپایی داشت چنین نشد؟ …
- آنچه چوپانِ دروغگو به ما نمیآموزاند - همهی ما با داستانِ چوپانِ دروغگو آشنا هستیم. روایتِ چوپانی که چندین بار به دروغ فریادِ «گرگ آمد!» سرداد و مردمانِ کمکرسان را نسبت به صداقتش چنان بدبین کرد که عاقبت وقتی گرگها واقعاً آمدند کسی به امدادش نشتافت و گرگها گوسفندهایِ مردم را تکه پاره کردند. نیتِ اصلیِ این داستان ترویجِ صداقت و راستگویی است. اما توجه داشته باشید که میتوان داستان را به گونهای دیگر نیز تصور کرد: در این یادداشت به آنچه این داستان به ما نمیآموزد میپردازم. …
- سیارههایی که هرگز استعمار نخواهیم کرد - استفان هاوکینگ میگوید بشر برایِ نجاتِ خود از خطر خودساختهی انقراض، باید به فضا سفر کند و سیارههای دیگر را استعمار کند. شاید او نمیداند که ما قرار است رویِ زمین باقی بمانیم و آیندهمان همینجا رویِ زمین، و نه در آسمان، رقم خواهد خورد؟ …
- نشانهای شوم - روزی که زادن به کاریِ ترسناک تبدیل شود چگونه روزی است؟ …
- انسانهایِ تکداستانی - انسانِ تکداستانی به این متعقد است که همهی مشاهداتِ خود را باید توسطِ الگویِ اخلاقیِ یا نظریِ یک داستان توصیف کند. او برایِ همهی مشکلات یک نسخه تجویز میکند. …
- سوگواری - سوگواری، یادآوری است؛ یک یادآوریِ ویژه. یادآوریِ نه آنچه که صرفاً بوده است، بلکه آنچه که از دست رفته ولی میتوانسته هنوز باشد. غایبی که میتوانست حاضر باشد؛ اما زنجیرهای از رویدادهایِ تراژیک او را به غایب تبدیل کردند. سوگواری به معنایِ در اندوهِ آنچه که تغییر کرده یا از دست رفته نشستن نیست. خیلی چیزها از دست میروند یا تغییر میکنند؛ دیروز گذشته و امروز نیز خواهد گذشت، رودخانه مدام منقلب میشود و خورشید غروب میکند. با اینحال من در سوگِ رودخانهی پیشین یا خورشیدِ دیروز نمینشینم. اینها فینفسه، شایستهی سوگواری نیستند چون ما آنها را فقدانهایی که میتوانستند فقدان نباشند تلقی نمیکنیم. کسی برایِ درگذشتِ زنها و مردهایِ کهنسالی که پیمانهی عمرشان لبریز شده بود سوگواری نمیکند؛ اما عمیقترین سوگواریها برایِ درگذشتگانِ جوان، آنها که میتوانستند سالها زندگی کنند و نکردند، برگزار میشوند. مرگِ یک جوان فقدانی عمیق است و سوگواری این نکته را به حاضران یادآوری میکند. ما در سوگِ نظمها، خوبیها یا زیباییهای از دست رفتهای که میتوانستند از دست نروند مینشینیم و فقدانِ آنچه میتوانست حاضر باشد را به خود و به یکدیگر یادآور میشویم. از آن مهمتر، ما در سوگِ فقدانی که خود را در ایجادِ آن سهیم میدانیم مینشینیم؛ به مثابهِ گناهکار، شریکِ جرم یا نادم. سوگواری یادآوریِ… …
- سلطه بر طبیعت یا فروتنانه تن به محدودیتها دادن؟ چرا انسان ابزار میسازد؟ - چرا انسان ابزار میسازد؟ فلسفهی ابزار یا تکنولوژی چیست؟ نگاهِ غالب در فلسفهی غرب این است که انسان به واسطهی ابزارسازی در جستجوی سلطه بر طبیعت است. با اینحال، این تنها نگاهِ فلسفییی نیست که نسبت به ابزارسازیِ انسان وجود داشته است. برایِ شناختِ این دیدگاه، باید به قرن دوازدهم و فیلسفوفی به نام هیوی سنت ویکتور برویم. …
- زن و مردی که تابویِ بزرگِ مدرنیت را شکستند - زوج آمریکایی که تصمیم گرفتهاند به شیوهی ویکتوریایی زندگی کنند یکی از تابوهایِ بزرگِ مدرنیت را شکستهاند. …
- در جستجویِ معنایی که وجود ندارد! - جایی در اعماقِ ذهن و قلبمان پیشفرضی نهفته داریم که بر اساسِ آن جهان یک ساختمانِ نظاممند و عادل است. اما رویدادها در اغلبِ موارد مسیرِ خود را طی میکنند، بیآنکه دلیلی قابلِ درک یا معنایی قابلِ وصف داشته باشند. …
- محدودیت با کمیابی فرق میکند! - دو مفهومِ کمیابی و محدودیت اغلب با یکدیگر اشتباه گرفته میشوند و دقتِ کافی برای درک تفاوت بینِ آنها مبذول نمیشود. در این یادداشت به اهمیت تفکیکِ این دو مفهوم از یکدیگر اشاره میکنم. …
- رویایِ انسانِ مدرن: هر انسان، یک بردهدار - انسانِ مدرن، همچون نیاکانش در رویایِ جایگزین کردنِ کارِ خود توسطِ بردهگان به سر میبرد. اما به جایِ استفاده از بردگانِ انسانی یا حیوانی، او سعی دارد ماشین را به بردهای جهانی تبدیل کند تا بتواند رویایِ «هر انسان یک ارباب» را عملی سازد. با اینحال، او اسیرِ منطقِ جبارِ ماشینها میشود و خود به بردهی این اربابِ نوظهور بدل میگردد. …
- در ستایشِ ابهام - انسان مدرن علاقهی عجیبی به زدودنِ ابهام از همهی امور دارد، و آنچه را که نتواند نامبهم کند تخریب میکند یا از حوزهی فکر و نظرش حذف میکند. او این کار را به کمکِ علم و اقتصاد انجام میدهد و به کمکِ آنها این افسانه را تقویت میکند که همهی پدیدهها را میتواند به زیرِ یوغِ خود در آورد. اینگونه است که انسانِ مدرن مغرور، تمامیتخواه و خشن میشود. …
- کُرسی: آنچه که توسعه با آن دشمن است - کُرسی نمایندهی فرهنگی است که ریشه در تاریخ و جغرافیای بومی دارد و یکی از کارآمدترین و سادهترین روشهایِ گرم نگاه داشتنِ فضایِ زندگی و استراحت در فصولِ سرد است. اما چه چیز دشمنِ کُرسی است و کمر به حذفِ کُرسی و ذهنیتی که نمایندگی میکند بسته است؟ …
- رقصِ بارانِ انسانِ مدرن - انسانِ مدرن در در توهمِ مسئولیتها و تواناییهایش غرق شده است. او نسبت به ناتوانیِ مناسکِ رقصِ بارانِ مدرنی که در آن مشارکت میجوید در ایجادِ تغییراتِ ادعاییشان نابیناست. …
- پایداری بدونِ توسعه نه! - اصطلاحِ «توسعه» یا نسخهی جدیدتر آن به نامِ «توسعهی پایدار» را زیاد میشنویم. سیاستمداران، دانشمندان و صنعتگران از طیفِ چپ گرفته تا راست از ضرورتِ توسعه سخن میگویند. آنها که روشنفکرترند و چالشهای زیستمحیطی و اجتماعی وابسته به «توسعه» را بهتر میدانند، گاه از «توسعهی پایدار» سخن میگویند، بیآنکه همیشه متوجه این نکته باشند که توسعهی پایدار میراثدارِ توسعه است و مفهومِ عمیقاً جدیدی نیست. اصطلاحات و مفاهیمِ توسعهمحور آنقدر در ادبیاتِ فرهنگی و سیاسیِ ما رخنه کردهاند که گاه به صورتِ ارزشهایی بدیهی تلقی میشوند. اما نقدهایی عمیق به مفهومِ توسعه وارد است که اغلبِ آنها را میتوان به توسعهی پایدار هم وارد دانست. این نوشته که توسطِ یکی از بارزترین منتقدانِ توسعه نوشته شده خلاصهای از تاریخِ تحولاتِ مفهومِ توسعه ارائه میدهد. …
- آغازِ دورانِ سیستم؛ خداحافظی با انسانِ ابزارمند - ایوان ایلیچ معتقد است که دهههای پایانی قرنِ بیستم، آغازِ دورانِ نوینی است که «سیستم» استعارهای جامع از خصوصیتهایِ آن است. …
- انسانهایِ ماشینی، ماشینهایِ انسانی - توسعهی علومِ و فنآوریهای مدرن روز به روز تصویرِ ما را از انسان متحول میکند؛ تصویری که حکایت از ماشینی شدنِ انسان میکند. از آن سو، ماشینهایمان روز به روز تواناییهایِ انسانگونهتری پیدا میکند. عاقبتِ این روند چیست؟ به نظر نمیرسد کسی نگران باشد. …